فیزیوتراپی

ادامه مبانی جامعه شناسی و درمان فیزیوتراپی

اکثر مردم از رفتار و اعمال جامعهء که خود یکی از اعضا و عوامل تشکیلدهندهء آن هستند، واقف اند.

هر حرکت اجتماعی خواه به صورت عادی و به هنجار و یا اعمال غیرعادی و نا به هنجار یا به صورت رفتارهای ستیزه جویانه و پرخاشگرانه و یا در حالت پریشانی و اضطراب و یا در حالت عادی چون زنده گی روزمره و یا شادی و تفریح همهء این گونه اعمال بازتابهای واکنشی متناسب به شمار می آیند. به همین دلیل است که جامعه شناسان میگویند، هرقدر زنده گی اجتماعی آرامتر و طبیعی تر برگزار گردد و مردم از آرامش و امنیت اجتماعی بیشتری برخوردار گردند، رفتارهای اجتماعی آن ها سالم تر و از سلامت جسمی و روحی بیشتری برخوردار خواهند شد.

 

از طرف دیگر چون رفتار افراد جامعه همراه با تحول جامعه پیوسته در حال دگرگونی و پیشرفت است، لذا از لحاظ حالتها، تصورها و نوع حرکتهای مقتضی، وجه مشترکی وجود دارد و آن پیشرفت عمومی رفتار است.

 

با توجه به این که میدانیم این گونه موارد همه گی به تجارب و حالتهای گذشتهء افراد جامعه مربوط میگردد، معذلک در مواقع به خصوصی ممکن است واکنشهای تازه یی هم ایجاد گردد که زیاد مربوط به تجارب گذشته نباشد.

 

حالتها، تصورها و چگونه گی رفتار در خصوص حرکتهای مناسب و یا نامناسب، نی تنها با زنده گی اجتماعی مردم در ارتباط بوده و جزیی از زنده گی آن ها محسوب میگردد. زیرا هرگون رفتاری در هر گروهی خاص عادی و قابل پذیرش است، که ممکن است همان رفتار در گروه دیگر قابل پذیرش نباشد. در جامعه یی که از قشرها و طبقه های اجتماعی متفاوتی تشکیل گردیده علاوه بر این که رفتارهای اجتماعی متفاوتی قابل پذیرش است، عوامل و پدیده های فرهنگی که ابراز بعضی از حالتها را در مقابل گروهی دیگر نهی و یا محدود ساخته است با گذشت زمان ممکن است به صورت واقعیتهای فرهنگی به برخی از آن ها تحمیل گردد و یا مورد قبول شان واقع شود، زیرا انسان ناگزیر از زنده گی اجتماعی و رفتار با دیگر مردم جامعهء خویش است. این حالت مجدداً با گذشت زمان و همراه با تغییرهای اجتماعی دیگر نیز تغییر میکند و نسلهای بعد از این گونه رفتارها پیروی خواهند کرد. بدین جهت است که میگوییم، اجتماعی شدن که امری ضروریست ثابت نیست و در جوامع متفاوت، نیز متفاوت است و حتی در جامعه یی واحد با گذشت زمان و در نسلهای دیگر نیز تغییر میکند و این حالت یکی از ویژه گیهای فرهنگ پذیریست که در زنده گی اجتماعی و اجتماعی شدن نقش عمده یی دارد.

روشهای مستند تحقیق در جامعه شناسی،

 

اگر آینده نگری هدف علم باشد، جای تعجب نیست که مطالعات مبنی بر آینده نگری یکی از علایق بزرگ جامعه شناسان باشد.وقتی که “شورای پژوهش علوم اجتماعی” ارزیابی جامعی از مطالعات مبنی بر آینده نگری را انجام داد؛ مطالعه یی توسط “بورگس” تحت عنوان «پیشبینی موفقیت یا شکست در ازدواج» که بالاترین میزان قدرت پیشگویی درست را دارا بود، صورت پذیرفت. “بورگس” برای پی بردن به میزان خوشبختی افرادی که تحت مطالعه بودند پرسشنامه یی را به کاربُرد و سپس به راههای متعددی پاسخهای داده شده را برای تعیین درستی وضعیت آن ها آزمایش کرد. سپس توانست قسمتهایی از پرسشنامه را که پیشگویی شکست یا موفقیت در زنده گی زناشویی را نشان میداد جدا کند. قسمتهایی که خوب پیشگویی شده بود اساس یک تست طبقه بندی شده را تشکیل میداد. مثلاً تمایل شدید به همسری- حدود سن در هنگام ازدواج- رضایت والدین و سایر فعالیتهای گروهی و طرز تلقی نسبت به جنس مخالف و عواملی که به طور غیرمستقیم در خوشبختی زنده گی زناشویی مؤثر میباشند.

تکوین سریع آزمون غیرمستقیم دارای ارزش علمی زیادیست، آزمونهایی که در زناشویی توسط مشاوران ازدواج، مددکاران اجتماعی و سایران به عنوان زمینه یی برای راهنمایی مراجعان و کمکی در تشخیص علت مشکلهای زناشویی به کار میروند. روش غیرمستقیمی که “بورگس” ابداع کرد به مرور گسترش یافته و سایر رشته ها هم به کار برده میشوند در جنگ جهانی دوم برای ارتش آزمونی جهت روشن شدن علل بیماریهای روانی و عصبی تهیه شد. آزمونهایی نیز وجود دارند که موفقیت یا شکست انجام تعهدها را پیشگویی میکنند. هم چنین خلافکاری یا حالتهای عصبی بین مردم نیز میتوانند پیشبینی شوند.

ادامه نوشته

فیزیوتراپی

ادامه مبحث قبل مبانی جامعه شناسی و درمان فیزیوتراپی

چگونگی اجتماعی شدن

معمولاً از وقتی که نوزاد در درون خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی متولد میشود و کم کم رشد مییابد در حدی که والدین و دیگر فرزندان با او در تماس هستند و به طور مستقیم و غیرمستقیم در یادگیری او را یاری میدهند، بر اساس فرهنگ رایج بر خانواده، قوم و قبیله معمولاً کارهای معینی را از کودک انتظار دارند. 

 

مثلاً وقتی کودک کاری را انجام میدهد که والدین و یا دیگرانی که با وی زنده گی میکنند و در ارتباط با او هستند آن را ناپسند و نامطلوب میپندارند، به وی خواهند گفت: «نکن» «نه» و این کلمه ها را با اخم یا تکاندادن سرشان به این طرف و آن طرف و حتی با زدن روی دستهای کودک همراه میکنند تا کودک آنچه را که والدین در موقع به کاربُردن کلمه های «نه» «نکن» یا هرگونه اشارهء تنبیهی و تنبهی معمول در خانواده که هنگام ارتباط و سخن گفتن با کودک انجام میدهند و از او انتظار دارند، فرا میگیرد. 

 

در بعضی مراحل کودک میتواند، با انتظارهایی که بشخصه با خودداری از انجام کارهایی که میداند عکس العملهای منفی همراه دارند، پاسخ گوید. در این صورت کودک خود را جای والدین قرار داده و برای خود وجود خارجی توأم با شناخت شرایط محیط زنده گی اجتماعی تصور کرده است به همان گونه که برای والدینش تصور میکند. یعنی سعی میکند خود را با شرایط مطلوب پیرامون خود سازگار کند که معمولاً این گونه سازگاریهای اجتماعی با پاداشهای گوناگونی توأم است. او وجود خود را همان گونه که دیگران میبینند حس میکند. رفتار و کردار خود را همان طور که فکر میکند دیگران آن را ارزیابی میکنند، ارزیابی مینماید.

 

او کم کم خود را توسط حالتهای دیگران درست مانند این که در آیینه نگاه میکند، میشناسد و حالت اجتماعی شدنش شروع میشود و پس از مدتی از سالهای اولیهء زنده گی در حد مورد انتظار و جامعه میشود. معمولاً پوشش اجتماعی شدن از دو ساله گی شروع میشود در این هنگام انتظارهایی که بچه را به خود متوجه میکند چیزهایی متناسب با سن اوست و این انتظارها در خانواده های متفاوت با فرهنگهای متفاوت، نیز تفاوت دارد. البته در این زمان قادر است تنها قسمت کوچکی از جامعه یی را که بدان تعلق دارد- یعنی «خانواده» را درک کند.

 

در حالی که هنوز با همسایه گان یا همشاگردان مدرسه یی که مطمئناً بعدها به آن جا خواهد رفت، تماسی ندارد. همچنین وی انتظارهایی را که خانوده اش در سنین دیگر از او خواهند داشت درک مینماید و کم کم نوع رفتاری را که همسالان، همسایه گان، معلمان و همکلاسانش از او دارند، تشخیص خواهد داد و رفتارش بیشتر رنگ اجتماعی شدن به خود میگیرد. 

 

بدین سان اگر هرکس در طی دوران زنده گی به گروه جدیدی وارد شود و انتظارهای سایر اعضای گروه و جامعه را در حد متعارف بپذیرد، گوییم حالت اجتماعی شدن رُخ داده است. زیرا اگر کسی نتواند خود را با شرایط پیرامون زنده گی خود سازگار کند رفتار اجتماعی ندارد، به عبارت دیگر اجتماعی نبودن نشانی از نقص رفتاری و یا غیرعادی بودن رفتار است.

 

کودکانی که در سالهای اولیهء زنده گی تا دوران نوجوانی را در خارج از محیط خانواده پرورش مییابند، از لحاظ پرورش فکری، حالتهای عاطفی و رفتاری احتمالاً دچار اختلالهای رفتاری خواهند شد ولی قطعی نیست و کُلیت هم ندارد. اگر به پرستاران گفته شود چنانچه کودکان را درست مانند مادران شان مراقبت و نوازش کنند و در حد والدین آن ها را ورد ملاطفت و توجه قرار دهند، رشد طبیعی خواهند داشت. 

 

اگر این توقعها انجام پذیرد، این گونه کودکان نیز تا حدی از لحاظ اجتماعی دارای خصوصیتهای کودکان دیگر خواهند شد. البته هیچ محبت و توجهی کاملاً در حد دقت و توجه والدین حقیقی نخواهد بود. نوع روابط اجتماعی ولو این که هرقدر ساده باشند در رشد فکری و اجتماعی کودک تأثیر خواهد گذاشت. والدین یا مربیان اطفال بر اساس نوع رفتاری که با کودکان دارند باید از آن ها متوقع باشند.

 

 به عبارت دیگر هرچه را که از کودکان انتظار دارند باید به آن ها یاد دهند، زیرا چگون گی برخوردهای اجتماعی کودک در خانواده و اجتماع به نوع تربیت و رفتاری بسته گی دارد که کودک از آن برخوردار بوده است. درست مانند این که انسان تصویر خود را به همان گونه که هست در آیینه میبیند و اگر آیینه شکسته باشد تصویر حقیقی خود را آن گونه که هست نخواهد دید.

 

نا به هنجاری رفتاری و بدسازگاری اجتماعی نشانه هایی از اجتماعی نبودن افراد است، زیرا هرانسان متعادل باید خود را با شرایط طبیعی، معقول، منطقی و انسانی محیط پطرامون خویش، سازگار نماید. یعنی رفتارش برای دیگران قابل قبول باشد. کسانی که مدتی از عسمر خود را در زندانهای جنایی و یا در شرایط محیطی دور از محیط اجتماعی متعادل گذرانده اند باید مدتی بگذرد تا بتوانند خود را با محیط جدید سازگار نمایند.

 

جامعه از هرکس برای اجتماعی شدن انتظارهایی دارد؛ این توقعها باید منطقی و مطلوب باشد نی اتفاقی و نامنظم، نامطلوب و غیرمعقول. زیرا

ادامه نوشته

مبانی جامعه شناسی

تأثیر عوامل طبیعی و ارثی در جامعه پذیری،

 

قبلاً توضیح دادیم که انسان طی ملیونها سال تغییرهای بیولوژیکی، فرهنگی و اجتماعی یافته تا به صورت انسان امروزی درآمده است. در این جا این سوال مطرح است که آیا خصوصیتهای خلقی و رفتاری والدین هم به صورت خصوصیتهای ارثی قابل انتقال است یا تحت تأثیر عوامل اجتماعی دیگری قرار میگیرد؟

 

 انتقال خصوصیتهای جسمی و ظاهری انسان از طریق توارث به صورت کامل صورت میپذیرد البته اگر انتقال به صورت ژن بارز باشد نی مستور (۱) در این صورت شکل ظاهری بدن ما به والدین مان شباهت پیدا خواهد کرد، در حالی که رفتار اجتماعی ما به شرایط فرهنگی، پرورشی و اجتماعی بسته گی دارد و در انسان ابتدایی و ناآگاه تا حدودی به غرایز آن ها مربوط میشده، هرقدر از گذشته به عصر حاضر نزدیکتر شویم تفاوت در رفتار و معیارهای ارزش والدین و فرزندان بیشتر میشود چون مسؤولیت آموزش و پرورش به مؤسسه هایی غیر از خانواده سپرده میشود، در حالی که در گذشته خصوصیتهای پرورشی انسان در خانواده شکل میگرفت و انجام میپذیرفت. 

 

شباهت رفتار والدین و فرزندان به نسبت و میزان ارتباط و تماس مستقیم آن ها بسته گی دارد. چون در عصر حاضر تماس بین آن ها بعد از پنجساله گی کمتر است شباهت رفتاری آن ها نیز کمتر خواهد بود. بعضی غریزه را در نوع رفتار انسان مؤثر دانسته اند و گفته اند، غریزه عامل یا میکانیزم ثابت و تغییرناپذیریست که در زنده گی اجتماعی انسان و حیوانهایی چون زنبورعسل، مورچه گان و گوزنهای قطبی و اسبهای وحشی به آسانی دیده میشود؛ مثلاً، شکل لانه سازی زنبورعسل هزاران سال است که ثابت بوده و تغییری نکرده است در حالی که در انسان غریزه یا انگیزش، طی ملیونها سال ضعیف شده و تغییر کرده است.

نسبت این تغییر با گسترش نظام تربیتی در جوامع بسته گی دارد. بدین معنی که هرقدر تربیت پیشرفت کرده از اهمیت غریزه در انسان کاسته شده است و ما این تغییر را در دگرگونی اندیشه و تفکر انسان، نوع سازگاری او با محیط طبیعی و اجتماعی، وضع خانه سازی و سکونت او و حتی روابط زناشویی ملاحظه میکنیم. بنابراین غریزه به عنوان عامل ثابت و قابل آموزش در تشکیل اجتماع انسانی و هم چنین عاملی برای بیان چگونه گی رفتار اجتماعی انسان نمیباشد چون انسان از لحظهء تولد تا دم مرگ در رفتار و کردارش تغییر حاصل میشود و نوع تغییر به نوع جامعه و تحول پذیری آن بسته دارد. هرقدر جامعه پویاتر باشد نسبت تغییرپذیری در انسان بیشتر است و هرقدر ایستاتر باشد نسبت تغییرپذیریش کمتر است.

انسان در لحظهء تولد فرد است، ولی بعد از تولد با گذشت زمان در اثر برخورد با اعضای خانواده و افراد خارج از خانواده برای خود در اجتماع موقعیتی کسب میکند و امکانهایی به دست می آورد که نوع این موقعیت و امکانها در خانواده و اجتماع یک سان نیست و این تأثیرپذیری از خانواده و محیط اجتماعی در تشکیل شخصیت اجتماعی فرد تأثیر مستقیم دارد. بنابراین میتوان چنین نتیجه گرفت که تشکیل شخصیت اجتماعی انسان به خصوصیتهای فردی، غریزی و زیستی او بسته گی ندارد و تنها خصوصیتهای جسمی او چون (اندازهء قد، رنگ پوست و مو و چشمان، نوع صدا و امثال آن است) که از طریق ژنها از والدین به کودکان منتقل میشود. در حالی که خصوصیتهای اجتماعی چون اکتسابیست مانند خصوصیتهای جسمی از طریق غرایز و یا ژن قابل انتقال نمیباشد پس باید گفت خصوصیتهای اجتماعی هر فرد نتیجهء محیط پرورشی و سازمانهای اجتماعیست که فرد به آن وابسته میباشد.

کودکان و نوزادان سالم در آغاز تولد هیچ گونه تفاوت رفتاری باهم ندارند و اگر از نظر تغذیه در دوران جنینی مشابه هم باشند باز هم اگر در جامعه های متفاوت پرورش یابند تغییر رفتار خواهند داد. محیط پرورشی کودکان در میزان به کاربُردن هوس آن ها یعنی قدرت و توانایی سازگاری شان با محیط مؤثر خواهند بود، پس عامل ژن و یا غرایز گویای دگرگونی رفتارها نیست و علت تفاوت رفتار افراد در این است که بچه ها در شرایط اجتماعی متفاوت و پایگاههای اقتصادی مختلف به دنیا آمده اند و عوامل پرورشی نامساعد مثل مؤسسات آموزشی متفاوت و برخوردها و سیره های والدین با یک دیگر و با فرزندان و هم چنین شرایط اقتصادی و اجتماعی زنده گی آن ها بسته گی دارد.

ادامه نوشته

مبانی جامعه شناسی

مبانی جامعه شناسی جامعه شناسی مطالعه قوانین و فرایندهای اجتماعی است که مردم را نه تنها به عنوان افراد و اشخاص بلکه به عنوان اعضاء انجمنها ،گروهها و نهادهای اجتماعی شناسانده و مورد بررسی قرار می دهد .جامعه شناسی مطالعه زندگی اجتماعی گروهها و جوامع انسانی است.مطالعه ای هیجان انگیز و مجذوب کننده که موضوع اصلی آن رفتار خود ما به عنوان موجودات اجتماعی است .دامنه جامعه شناسی بینهایت وسیع است و از تحلیل برخوردهای گذرا بین افراد در خیابان تا بررسی فرایندهای اجتماعی جهانی را در بر می گیرد. مقدمه انسانها بیشتر عمرشان را در گروهها زندگی می کنند؛آنها به عنوان اعضای خانواده ، ساکنان یک محله یا شهر، اعضای یک گروه خاص اجتماعی یا اقتصادی و یا مذهبی و قومی نیز به عنوان شهروندان یک ملت با یکدیگر رابطه دارند. انسانها حتی اگر خودشان هم آگاه نباشند که اعضای یک گرو هند ، باز به شیوه هایی فکر و عمل می کنند که دست کم بخشی ازآنها را عضویت در گروه تعیین می کند. نوع لباسی که آدمها می پوشند، نوع خوراک و نحوه خوردن آنها، عقاید و ارزشهایشان و رسومی که رعایت می کنند، همگی تحت تأثیر عضویت آنان در گروههای گوناگون می باشند. جامعه شناسی را می توان به عنوان بررسی علمی زندگی گروهی انسانها تعریف کرد.جامعه شناسان در واقع می کوشند تا آنجا که ممکن است این نکته را به دقت و به گونه ای عینی توصیف و تبیین کنند که انسانها چرا و چگونه در گروهها با یکدیگر رابطه دارند. یکی از اهداف عمده جامعه شناسی پیش بینی رفتار اجتماعی و نظارت بر آن است. این هدف در جامعه نوین بصورتهای گوناگونی تحقق می یابد. همچنین جامعه شناسی به تخفیف تعصبها و پیشداوریهایی که مانع انعطاف پذیری بیشتر انسانها در برخورد با موقعیتهای تازه می شوند، کمک می کنند. سرانجام باید گفت که بررسی جامعه شناختی شیوه های نگرش و واکنش نوینی را در برخورد با سیمای پیوسته متغیر واقعیت اجتماعی، برایمان فراهم می آورد. تاریخچه جامعه شناسی جوان ترین رشته علوم اجتماعی است. واژه جامعه شناسی را در سال ۱۸۳۸ اگوست کنتفرانسوی در کتاب فلسفه اثباتی اش بدعت گذاشت .کنت را عموما بنیانگذار جامعه شناسی می دانند. او معتقد بود که علم جامعه شناسی باید بر پایه مشاهده منتظم و طبقه بندی استوار گردد. هربرت اسپنسر انگلیسی در سال ۱۸۷۶ نظریه تکامل اجتماعی را تحول بخشید که پس از پذیرش و رد اولیه ، اکنون بصورت تعدیل شده دوباره پذیرفته شده است. اسپنسر نظریه تکاملی داروین را در مورد جوامع بشری به کار بسته بود. او معتقد بود که جوامع انسانی، از طریق یک تکامل تدریجی، از ابتدایی به صنعتی تکامل می یابند. او در نوشته هایش یادآور شده بود که این جریان یک فراگرد تکاملی طبیعی استکه انسانها نباید در آن دخالت کنند. لستر وارد آمریکایی کتاب جامعه شناسی پویا را در سال ۱۸۸۳ منتشر کرد. او در این کتاب از پیشرفت اجتماعی از طریق کنش اجتماعی با هدایت جامعه شناسان ، هواداری کرد. امیل دورکیم در ۱۸۹۵ کتاب قواعد روش جامعه شناسی را منتشر کرد و در آن ، روشی را که در بررسی ماندگارش از خودکشی در گروههای گوناگون به عمل آورده بود، به روشنی شرح داد. دورکیم یکی از پیش گامان تحول جامعه شناسی است. او سخت بر این باور بود که جوامع بشری با باور داشتها و ارزشهای مشترک اعضایشان انسجام می یابند. ماکس وِبِر (۱۹۲۰-۱۸۶۴)معتقد بود که روشهای علوم طبیعی را نمی توان درباره مسائل مورد بررسی در علوم اجتماعی بکار بست. وبر استدلال می کرد که چون دانشمندان اجتماعی جهان اجتماعی محیط زندگی خودشان را بررسی می کنند، همیشه قدری برداشت ذهنی در بررسیهایشان دخالت دارد. او معتقد بود که جامعه شناسان باید فارغ از ارزشهایشان کار کنند و هرگز نباید اجازه دهند که تمایلات شخصی شان در پژوهشها و نتیجه گیریهایشان دخالت کنند. درس جامعه شناسی در دهه ۱۸۹۰ در بسیاری از دانشگاهها ارائه شد. در ۱۸۹۵، مجله آمریکایی جامعه شناسی انتشارش را آغاز کرد و در ۱۹۰۵ انجمن جامعه شناسی آمریکا بنیان گذاشته شد.

ادامه نوشته