فیزیوتراپی سکته مغزی

ادامه پست قبل>>>

♢راه رفتن کمکی وقتی که بیمار اولین بار در خارج از پارالل بار راه می‌رود، برای حمایت از بیمار فیزیوتراپیست در سمت سالم بیمار قرار گرفته (دقیقا عکس متد بوبات) و هر دو دست بیمار را به‌گونه‌ای می‌گیرد که اندام‌ها همدیگر را قطع می‌کنند. این نوع حمایت برای کنترل انتقال وزن بیمار از یک اندام به اندام دیگر، تمرین قدم‌های مختلف در راه رفتن و برابری قدم‌ها و غیره مفید است. برای اینکه بیمار به مشکلات راه رفتن توجه نکند، فیزیوتراپیست می‌تواند در حین راه رفتن، دربارة موضوعی دیگر صحبت کند. در طی درمان، فیزیوتراپیست و بیمار باید هماهنگ با هم راه بروند چون ریتم راه رفتن فیزیوتراپیست بر روی راه رفتن بیمار مؤثر است. البته، قدم‌ها باید در حد توانایی‌های بیمار باشد. آموزش راه رفتن با راه رفتن بیمار، فیزیوتراپیست بیمار را تشویق کرده و به او کمک می‌کند ولی دستورات نباید زیاید باشد، در غیر این صورت، بیمار اذیت شده و کوشش او برای پیروی از دستورات موجب افزایش اسپاستیسیته و اختلال در ریتم راه رفتن می‌گردد. در یک زمان نباید بیشتر از یک دستور داده شود. برای مثال، انتقال صحیح وزن به سمت مبتلا برای جلوگیری از هیپراکستنشن زانو، با گذاشتن پاشنه به زمین، در ابتدا لازم هستند ولی آنها را نباید هم‌زمان از بیمار خواست. برای جلوگیری از کشیده شدن پا روی زمین در فاز سوئینگ، از موانع کوتاه و باریک در فواصل منظم و منطبق با گام‌های بیمار استفاده می‌شود. گذشتن از موانع برای بیماران همی‌پلژی مشکل نیست چون این بیماران می‌توانند از سینرژی فلکسوری استفاده کنند. حرکت پای مبتلا قبل از گذراندن آن از روی مانع باید سنجیده باشد، در غیر این صورت مانع خواهد افتاد. در صورت استفاده از موانعی با ارتفاع یکسان، ریتم راه رفتن باید آهسته باشد. به منظور ایمنی و رفع ترس بیمار از افتادن، فیزیوتراپیست در کنار بیمار بوده و او را حمایت می‌کند. ♢بالا و پایین رفتن از پله‌ها میزان یادگیری بیماران همی‌پلژی در بالا و پایین رفتن از پله‌ها به شدت گرفتاری و وجود نرده در یک یا هر دو طرف پله‌ها بستگی دارد. نکته ای که همکاران باید بدانند این است هنگام "بالا رفتن ابتدا پای سالم" و هنگام "پایین آمدن ابتدا پای مبتلا" گذاشته می‌شود. استفاده از موزیک مناسب اغلب به بیمار در کسب ریتم طبیعی راه رفتن کمک می‌کند. موزیک همچنین در قدم برداشتن به جلو، عقب، طرفین و کنترل بهتر اندام مبتلا مؤثر است. به علت وجود اسپاستیسیته، قدم برداشتن سریع، راه رفتن را مختل می‌کند و بنابراین باید از آن اجتناب گردد. همکاران گرامی مطالب اپروچ برانستروم به اتمام رسید. امیدوارم مطالب گفته شده برای درمان بیماران تان مفید و موثر باشد. ضمن عرض خسته نباشید آرزوی موفقیت و سلامتی برای همه شما همکاران عزیزم دارم. شاد و سربلند باشید. فیزیوتراپیست جان پور

فیزیوتراپی سکته مغزی

♦♦ادامه مطالب اپروچ برانستروم: فاز انتهایی درمان اندام تحتانی و راه رفتن♦♦

☆توانبخشی سکته مغزی براساس Brunnstrom's Neurophysiological Approach☆ ♢غالب بودن فلکشن در اندام تحتانی در موارد نادر، سینرژی فلکسوری در اندام تحتانی غالب است و در این موارد کوشش برای بازکردن پسیو اندام موجب افزایش تنشن میشود. برای شل کردن عضلات فلکسور، فیزیوتراپیست میتواند بدون کشیدن اندام مبتلا، هر دو اندام را از تخت بلند کرده و حرکات طرفی کم دامنه و ریتمیک اندام ها را انجام دهد. در نتیجه، اندام مبتلا وضعیت طبیعی تری پیدا کرده و وقتی که اندامها به آرامی روی تخت قرار بگیرند، در اکستنشن باقی می مانند. در صورت هیجانی شدن بیمار، اندام مجددا خم شده و در صورت کوشش عضلانی در سمت سالم، سینرژی فلکسوری برانگیخته میشود. اگر به بیمار کمک شود که بایستد، ران و زانوی سمت مبتلا خم بوده و بیمار قادر به بازکردن و گذاشتن پا بر روی زمین نیست. برای بازکردن پا، دو تراپیست باید بیمار را حمایت کرده و پای مبتلا را روی یک تخته چوبی به ارتفاع 5 سانتی متر بگذارند. این عمل با فشار دست به کف پا و فریکشن عضله کوآدریسپس همراه شده و به این ترتیب پا روی تخت ثابت شده و فشار به زانو اعمال میگردد. بعد از کمی تمرین، ارتفاع تخت کمتر شده و ایستادن خوب با تحمل وزن توسط اندام مبتلا بدست می آید. در صورت شیفت وزن به روی اندام دیگر، پای مبتلا ممکن است از تخته جدا شده و در جلوی پای دیگر قرار بگیرد که این وضعیت برای راه رفتن، کاملا نامناسب است. در این شرایط اگر از بریس برای کنترل حرکت پلانتارفلکشن و اینورژن مچ پا استفاده شود ممکن است اداکشن اندام مبتلا تا حدی مهار شود. اگر بیمار سینرژی های حرکتی غیرارادی قوی و اسپاستی سیته شدید داشته باشد، تنها موفقیت محدودی در راه رفتن بیمار به دست خواهد آمد. ♢ایستادن و راه رفتن به طور کلی، تحمل وزن اندام مبتلا باعث برانگیختن واکنش عضله کوآدریسپس می‌گردد اما ثبات رضایت‌بخش زانو همیشه به دست نمی‌آید. زانو ممکن است خم شده و بیمار بیفتد. در بعضی بیماران، هیپراکستنشن زانو رخ می‌دهد که گرچه یک وضعیت ایمن می‌باشد ولی مطلوب نیست. در چنین مواردی، روش درمان یکسان است و بیمار باید به طور موقت بیاموزد که وزن را روی یک زانوی کمی‌خم حمایت می‌کند. برای حمایت بیشتر، فیزیوتراپیست در پشت بیمار ایستاده و او را از هر دو طرف قفسه سینه حمایت می‌کند. بیمار هدایت می‌گردد تا وزن را با زانوهای کمی‌خم به سمت مبتلا شیفت دهد. سپس، زانوها 10 تا 20 درجه دیگر خم شده و سپس باز می‌گردند. باز شدن نباید بیش از حد باشد (هیپراکستنشن). به این ترتیب، واکنش رضایت‌بخش عضلات اکستانسور زانو برانگیخته می‌شود. در صورت عدم بروز واکنش در سمت مبتلا، فیزیوتراپیست می‌تواند بیمار را حمایت کرده و از افتادن او جلوگیری کند. با اعتماد بیشتر بیمار، حمایت او قطع می‌شود اما اگر بیمار نتواند وزن را به طور مساوی روی دو پا بیاندازد، هدایت و حمایت او از سر گرفته می‌شود. تمرین دیگر، تحمل وزن توسط اندام مبتلا است. بیمار ایستاده و زانوها کمی‌خم هستند. بیمار اندام‌ سالم را از زمین بلند کرده و به این ترتیب تحمل وزن کامل به صورت لحظه‌ای و موقتی در سمت مبتلا (Marking Time) انجام می‌گردد. انجام این حرکت مشکل نیست چون عضلات ضدجاذبه معمولاً تحت شرایط تحمل وزن واکنش نشان می‌دهند. برای پیش رفتن به جلو با زانوهای کمی‌خم، تراپیست بیمار را از سمت سالم حمایت می‌کند تا انتقال وزن با ایمنی بیشتر انجام شده و از افتادن جلوگیری شود. در راه رفتن با زانوهای خم، تراپیست با بیمار همراه شده و زانوهایش را هم نگه می‌دارد. تراپیست قدم‌های کوتاه برداشته و بیمار را به انجام آن تشویق می‌کند. راه رفتن معمولاً به صورت کشیدن اندام بوده و کل کف پا روی زمین قرار می‌گیرد (در حالی که ران‌ها و زانوها کمی‌خم هستند). مایل شدن تنه به جلو، باید در حد متوسط باشد چون باعث کاهش استرین (Strain) عضلات اکستانسور زانو می‌گردد. شیفت تنه تنها می‌تواند در فواصل منظم مثلاً در هر چهار قدم افزایش و کاهش یاید که به این ترتیب عضلات اکستانسور زانو می‌آموزند فعالیت خود را برای شرایط مختلف تنظیم کنند. مشاهده شده است که در هنگام راه رفتن، وقتی که فیزیوتراپیست در کنار بیمار همی‌پلژی است، موفقیت بیمار در قدم برداشتن سریع بدون آنکه اسپاستیسیته عضله کوآدریسپس محدودیتی ایجاد کند، بیشتر است. تمرین بعدی آماده کردن بیمار برای Swing Through در راه رفتن است و هدف این فعالیت شل کردن سریع عضله کوآدریسپس و خم کردن زانو برای پیش بردن پا به جلو (Swing Through) می‌باشد.

ادامه نوشته

توانبخشی راه رفتن بیمار سکته مغزی

ادامه مطلالب>>>در بعضی بیماران خوابیدن در وضعیت طاق‌باز به علت اثر لابیرنتی موجب تثبیت زانو در اکستنشن شده و از فلکشن ارادی زانو جلوگیری می‌کند. در چنین مواردی، تحریک موضعی تاندون‌های عضلات همسترینگ یا منیپولیشن بافت نرم در خلف ران برای شل کردن عضله کوآدریسپس کافی است. با خم شدن زانو، بیمار می‌تواند سینرژی فلکسوری را فعال کند. سپس اصلاح سینرژی فلکسوری برای محدود کردن فلکشن ران و افزایش دامنه حرکتی زانو انجام می‌گردد. در حالی که بیمار زانو را خم می‌کند، فیزیوتراپیست پا را بر روی تخت حمایت کرده و به این ترتیب کف پا روی تخت کشیده می‌شود. این حرکت چندین مرتبه تکرار می‌شود. سپس فلکشن و اکستنشن متناوب و کم دامنه زانو انجام می‌شود بدون آنکه کف پا از روی تخت بلند شود. این حرکت نیازمند مهار عضلات فلکسور ران و انقباض فعال عضلات فلکسور زانو است که انقباض نیز با مقاومت تقویت می‌شود. در صورت امکان سرعت حرکت افزایش می‌یابد.

اگر انقباض عضلات فلکسور زانو در وضعیت طاق‌باز به دست نیاید، فعالیت این عضلات را می‌توان در وضعیت نشسته به دست آورد. بیمار روی یک صندلی محکم می‌نشیند به طوری که پاشنه پا در تماس با زمین باشد. "زانو کاملاً اکستند نیست." سپس بیمار پایش را سر داده و به عقب می‌برد تا زانو در زیر صندلی قرار گرفته و زانو خم گردد.

وضعیت نشسته برای فعالیت عضلات بایسپس فموریس، سمی تندینوسوس و سمی ممبرانوسوس مزایای متعددی دارد که عبارتند از:

1)فلکشن زانو تسهیل می‌گردد چون ران و زانو خم هستند و عضلات فلکسور دو مفصلی کشیده شده‌اند.

2)در هنگام حرکت، زاویه ران بسیار کم تغییر می‌کند به طوری که بیمار حس حرکت کم و بیش ایزوله زانو را تجربه می‌کند.

3)سرخوردن پا روی زمین به عنوان راهنمای حرکت عمل می‌کند.

4)وضعیت نشسته خود تسهیل‌کننده حرکت است که اینک توضیح داده می‌شود.

از بیمار خواسته می‌شود روی یک صندلی نشسته و کف هر دو پا را بطور صاف روی زمین نگه دارد. به بیمار آموزش داده می‌شود که آرنج سمت مبتلا را با دست سالم گرفته و تنه را به جلو حرکت دهد. فیزیوتراپیست با گرفتن ران، درست در بالای زانو، تاندون عضلات را لمس می‌کند. با جلو آمدن تنه، عضلات همسترینگ کشیده شده و به عنوان اکستانسورهای ران فعال می‌شوند. این واکنش عضلات همسترینگ، تصور می‌شود که یک واکنش اتوماتیک جهت تعادل تنه از ران است. تنشن ایجاد شده در عضلات همسترینگ، بیمار را قادر می‌سازد تا زانوی مبتلا را خم کند. این عضلات وقتی که تنه به جلو شیب پیدا می‌کند کشیده شده و به این ترتیب انقباض آنها تسهیل می‌گردد. وقتی که زانو بیشتر از 90 درجه خم "نشود"، بیمار حرکت به جلوی تنه را با سر خوردن پا به عقب، هماهنگ کرده و در نتیجه فلکشن بیشتر زانو حاصل می‌شود. حرکت ارادی پا به عقب اثر روانی قابل ملاحظه ای بر بیمار دارد. بعد از کامل شدن فلکشن زانو، بیمار به پشتی صندلی تکیه داده و زانو را باز می‌کند.

برای تمرین حرکت خم شدن زانو در وضعیت نیمه دمر، بیمار روی میزی تکیه داده و سعی می‌کند زانو را خم کند. با کسب واکنش، به حرکت مقاومت داده می‌شود. برای شروع حرکت، تحریک بخش‌هایی از عضلات خلف ران با دق کردن یا استروکینگ شدید ممکن است لازم باشد. برای کسب واکنش‌های متناوب، مقاومت به اکستنشن زانو نیز داده می‌شود. بیمار از وضعیت نیمه‌دمر به تدریج به وضعیت ایستاده در آمده و به طور کاملاً صاف می‌ایستد. بیمار می تواند از دست خود برای حمایت استفاده کند انجام فلکشن زانو با اکستنشن ران نشانه از بین رفتن اثر سینرژی‌ها بر حرکات بیمار است.

ادامه نوشته

توانبخشی راه رفتن بیمار سکته مغزی

>>>ادامه مطالب

♢فعالیت عضلات ابداکتور ران وجود نشانه ترندلنبورگ که در بیماران همی‌پلژی شایع است به ارتباط قوی اجرای سینرژی اکستانسوری و فعال نبودن ترکیبات عضلات دیگر مربوط می‌باشد. عضلات ابداکتور به سینرژی فلکسوری وابسته بود ه و بنابراین در تحمل وزن فعال نمی‌گردند. در نتیجه تثبیت طرفی لگن سمت مبتلا رخ نمی‌دهد. در اینجا از اصولی پیروی می‌گردد که برای عضلات دورسی فلکسور مچ پا ذکر شد: 1)در صورت عدم عدم کنترل ارادی، از انقباض رفلکسی استفاده می‌شود. 2)پس از برانگیختن انقباض رفلکسی، کوشش ارادی به آن اضافه می‌شود. 3)از روش‌های تسهیل‌کننده موضعی برای تقویت کوشش ارادی بیمار استفاده می‌شود. 4)تلاش می‌شود عضلاتی که فعال شده‌اند، در موقعیت دلخواه که در این مورد، از مرحلة اولیه تا مرحلة میانی فاز Stance می‌باشد، واکنش نشان دهند. برای برانگیختن انقباض رفلکسی در عضلات ابداکتور ران از پدیده رایمیسته، تسهیل و تقویت این عضلات استفاده می‌شود. اداکشن راحت‌تر از ابداکشن برانگیخته می‌شود که علت آن اکستنشن مفاصل ران و زانو در وضعیت طاق‌باز می‌باشد و از آنجایی که اداکشن و اکستنشن با سینرژی اکستانسوری مرتبط هستند، بنابراین اداکشن راحت‌تر برانگیخته می‌شود. اگر مقاومت به سمت سالم شدید و پیوسته باشد، ابداکشن رفلکسی اندام مبتلا می‌تواند برانگیخته شود. واکنش رفلکسی همیشه به دنبال اعمال استیمولوس رخ می‌دهد. مقاومت دادن مکرر به ابداکشن سمت سالم، موجب برانگیخته شدن واکنش در سمت مبتلا می‌گردد. سپس ابداکشن به طور متناوب برانگیخته می‌شوند و این روش هر دو حرکت را تقویت می‌کند. تسهیل این حرکات با برانگیختن متناوب آنها ناشی از “Successive induction” است. برای برانگیختن ابداکشن ران در وضعیت به پهلو خوابیده، بیمار روی سمت سالم می‌خوابد. ران و زانوی سالم کمی خم هستند. فیزیوتراپیست در پشت بیمار ایستاده و اندام مبتلا را به ابداکشن می‌برد. سپس با دق کردن شدید، عضلات گلوتئال را تحریک می‌کند. دق کردن یا "زدن" با حرکت مچ دست و در حالی که دست مشت شده است انجام می‌شود. هدف از این تحریک باید به بیمار توضیح داده شود. بلافاصله بعد از "ضربه زدن" به عضلات ابداکتور، دستور "نگه داشتن پا" " نگذار پایت نیفتد" داده می‌شود و فیزیوتراپیست هم زمان برای لحظه‌ای اندام را رها می‌کند. اگر بیمار قادر به نگه داشتن اندام در ابداکشن نباشد، این روش مجدداً تکرار می‌گردد. هدف از این روش، ایجاد تنشن رفلکسی در عضلات ابداکتور است. اگر این تنشن با فعالیت ارادی تقویت گردد، به انقباض عضلات کافی برای نگه داشتن اندام در ابداکشن منجر خواهد شد. عمل دو طرفه عضلات ابداکتور ران در وضعیت ایستاده، یک عمل پیشرفته است که شامل تاب دادن اندام سمت مبتلا و سپس اندام سالم در جهت ابداکشن و تحمل وزن لحظه‌ای روی یک پا می‌باشد.

توانبخشی سکته مغزی

ادامه پست قبل(درمان سکته مغزی)

♢درمان راه رفتن

در دوره بعد از سکته مغزی و شروع همی پلژی، باید بر آماده کردن بیمار برای راه رفتن تاکید شده و فعالیت ها و ورزش های تحمل وزن، هر چه سریعتر آغاز شوند.

آماده کردن بیمار برای راه رفتن شامل این موارد است:

1)تمرین تعادل تنه در وضعیت نشسته و ایستاده.

2)اصلاح واکنشهای حرکتی اندام ها برای کسب ارتباطات عضلانی لازم برای راه رفتن طبیعی.

3)برانگیختن واکنشهای متناوب عضلات آنتاگونیست برای ریلکس شدن سریع گروه های عضلانی پس از فعالیت.

●نکته: گرچه سه نوع درمان تحت سه عنوان مطرح شده اند اما از هم جدا نیستند. بنابراین اصلاح واکنشهای حرکتی اندامها و تمرین انقباضات متناوب عضلات آگونیست و آنتاگونیست به طور همزمان انجام میگردد. تقویت عضلات ضعیف نیز بخشی از درمان است چون ضعف عضلانی در بیماران همی پلژی اغلب با نقص های عضلانی دیگر همراه است.

♢تعادل تنه

تمرینات لازم برای تعادل تنه در جلسه دوم اپروچ برانستروم گفته شده است. 

♢اصلاح واکنشهای حرکتی اندام تحتانی

اصلاح واکنشهای حرکتی اندام تحتانی حرکتی هنگامی انجام میگردد که سینرژی های اندام غالب بوده و از بازگشت الگوهای طبیعی راه رفتن جلوگیری میکنند. در راه رفتن طبیعی، گروه های عضلانی که در مرحله اولیه فاز Stance فعالیت الکتریکی دارند عبارتند از: دورسی فلکسورهای مچ پا، اکستانسورهای زانو، اکستانسورها و ابداکتورهای ران. در بیماران همی پلژی، سینرژی اکستانسوری در تحمل ورن فعال است و اکستنشن ران و زانو با پلانتار فلکشن مچ پا و اداکشن ران ترکیب میگردد. اگر ارتباطات عضلانی طبیعی برقرار گردند، دورسی فلکسورهای مچ پا و ابداکتورهای ران باید فعال شده و با اکستانسورهای ران و زانو مرتبط میشوند که این ارتباطات باید در مراحل اولیه فاز Stance به دست آیند.

ادامه نوشته

توانبخشی بیمار سکته مغزی

♢توانبخشی دست (مرحله ۶)

درمان دست همی پلژی در متد برانستروم سه هدف اصلی را دنبال میکند: 1) توانایی گرفت و رهاکردن اشیاء که برای این منظور از Proximal Traction Response استفاده میشود. با برانگیختن این واکنش، تراپیست مچ دست را در اکستنشن حفظ کرده و از بیمار میخواهد که انگشتان را خم کند. 

2) تثبیت مچ دست برای گرسپ. برای این منظو فعالیت عضلات اکستانسور مچ دست لازم است. اصولا اکستنشن مچ دست جزئی از سینرژی اکستانسوری است. در صورت وجود افتادگی مچ دست، تراپیست هنگام انجام حرکت پسیو اندام، مچ دست را در اکستنشن حمایت میکند. هنگام انجام حرکت اکستنشن فعال، مقاومت دادن به بخش پروگزیمال کف دست بیمار یا به مشت بیمار، به حفظ اکستنشن مچ دست کمک میکند. بنابراین با حمایت اندام بگونه ای که برای بردن اندام به ابداکشن گفته شد، و مقاومت دادن به قسمت پروگزیمال کف دست یا مشت بیمار، اکستنشن مچ دست میتواند برانگیخته شود. با ابداکشن اندام و اکستنشن آرنج، دق کردن اکستانسورهای مچ دست توسط تراپیست میتواند اکستنشن مچ دست را فعال کند. دق کردن بخشهای پروگزیمال عضلات اکستانسور مچ دست، رفلکس کششی را تحریک کرده و در این زمان، دستور "خم کردن انگشتان" برای همزمان کردن انقباض عضلات اکستانسور مچ دست و فلکسور انگشتان داده میشود. وقتیکه بیمار ♦نکته: اکستنشن آرنج بر اکستنشن مچ دست اثر کرده و فلکشن آرنج، ریلکس شدن عضلات اکستانسور مچ دست را تحریک میکند.نگشتان را خم کرده، تراپیست مچ دست را رها کرده و دستور "نگهداشتن" مچ دست در اکستنشن را میدهد یعنی بیمار باید مچ دست را در اکستنشن حفظ کرده و انگشتان را خم میکند. در طی اکستنشن مچ دست و مشت کردن دست، تراپیست آرنج را به جلو برده و باز میکند و رر طی شل کردن مچ دست و انگشتان، آرنج را خم میکند.

فیزیوتراپی سکته مغزی

ادامه پست قبل(فیزیوتراپی بیماران سکته مغزی)

♢توانبخشی دست (مرحله ۶)

درمان دست همی پلژی در متد برانستروم سه هدف اصلی را دنبال میکند: 1) توانایی گرفت و رهاکردن اشیاء که برای این منظور از Proximal Traction Response استفاده میشود. با برانگیختن این واکنش، تراپیست مچ دست را در اکستنشن حفظ کرده و از بیمار میخواهد که انگشتان را خم کند. 

2) تثبیت مچ دست برای گرسپ. برای این منظو فعالیت عضلات اکستانسور مچ دست لازم است. اصولا اکستنشن مچ دست جزئی از سینرژی اکستانسوری است. در صورت وجود افتادگی مچ دست، تراپیست هنگام انجام حرکت پسیو اندام، مچ دست را در اکستنشن حمایت میکند. هنگام انجام حرکت اکستنشن فعال، مقاومت دادن به بخش پروگزیمال کف دست بیمار یا به مشت بیمار، به حفظ اکستنشن مچ دست کمک میکند. بنابراین با حمایت اندام بگونه ای که برای بردن اندام به ابداکشن گفته شد، و مقاومت دادن به قسمت پروگزیمال کف دست یا مشت بیمار، اکستنشن مچ دست میتواند برانگیخته شود. با ابداکشن اندام و اکستنشن آرنج، دق کردن اکستانسورهای مچ دست توسط تراپیست میتواند اکستنشن مچ دست را فعال کند. دق کردن بخشهای پروگزیمال عضلات اکستانسور مچ دست، رفلکس کششی را تحریک کرده و در این زمان، دستور "خم کردن انگشتان" برای همزمان کردن انقباض عضلات اکستانسور مچ دست و فلکسور انگشتان داده میشود. وقتیکه بیمار ♦نکته: اکستنشن آرنج بر اکستنشن مچ دست اثر کرده و فلکشن آرنج، ریلکس شدن عضلات اکستانسور مچ دست را تحریک میکند.نگشتان را خم کرده، تراپیست مچ دست را رها کرده و دستور "نگهداشتن" مچ دست در اکستنشن را میدهد یعنی بیمار باید مچ دست را در اکستنشن حفظ کرده و انگشتان را خم میکند. در طی اکستنشن مچ دست و مشت کردن دست، تراپیست آرنج را به جلو برده و باز میکند و رر طی شل کردن مچ دست و انگشتان، آرنج را خم میکند.

ادامه نوشته

توانبخشی سکته مغزی

>>>ادامه توانبخشی سکته مغزی براساس Brunnstrom's Neurophysiological Approach

♢بلند کردن دست از کنار بدن تا وضعیت افقی (مرحله ۵)

انجام صحیح این حرکت مستلزم ارتباط دو جزء سبنرژی اکستانسوری( اکستنشن آرنج و پرونیشن ساعد) با دو جزء سینرژی فلکسوری ( ریترکشن کمربند شانه ای و ابداکشن شانه) میباشد. انجام کامل این حرکت نشانه آن است که اثر سینرژی حداقل بوده و یا از بین رفته است.

بلند کردن دست تا بالای سر (مرحله ۵)

اگر در وضعیت نشسته یا ایستاده،بیمار بتواند اندام مبتلا را تا وضعیت عمودی بلند کند، نشانگر آن است که دامنه حرکتی شانه بدون درد بوده و عضله پکتورالیس ماژور اجازه حرکت را میدهد. برای بلند کردن دست تا بالای سر تسهیل انقباض سراتوس انتریور ضروری است. در اندام فوقانی فلاسید این تکنیک را نمیتوان انجام داد. ابتدا باید موبیلیزیشن پسیو اسکاپولا را انجام داد. برای موبیلیزیشن، تراپیست لبه داخلی اسکاپولا را گرفته و اسکاپولا را به جلو و بالا گلاید میدهد.

ادامه نوشته